تماس با ما خانه
RSS

en5169

گل در بر و می در کف و معشوق بکام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

در مذهب ما باده حلالست و لیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

گوشم همه بر قول نی و نغمه ی چنگ است
چشم همه بر لعل لب و گردش جام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ وز شکّر
ز آنرو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام زننگست
وز نام چه پرسی که مرا ننگ زنام است

میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست درین شهر کدام است

با محتسبم عیب مگوئید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
که ایام گل و یاسمن و عید صیام است

سلام ما به کسی کز سوی خدای ودود
به بزم عرش علا ماه روزه مهمان بود

شد آنچنان سوی لاهو تیان سبک پرواز
که گرد عرصه ناسوت را زبال زدود

زخوان رحمت او شد هماره برخوردار
به روزی نه سزاوار خویش لب نگشود

ز عمر خویش غنیمت شمرد فرصت را
نشست هر دم با میزبان به گفت و شنود

چنان سپرد دل و جان خود به خلوت انس
که عاشقانه زدل راند فکر بود و نبود

خرید گوهر مقصود را به قیمت جان
زنقد اندک خود برد بیشماران سود

شبان قدر به خوبی شناخت ارزش عمر
فرشته اش به سلام آمد از فراز فرود

ملک گشود شبانگه بر او دریچه صیح
که راه امن بیابد به روزگار خلود

که را که دوست فراخواند و نا شنیده گرفت

چه بهره برد اگر دشمنش به یاوه ستود

مه ما گذشت عزیران من, چه زود,چه زود
زمیزبان به تمنا هماره می طلبیم

که باز وعده بگیرد به یک چنین مو عود
هلا شما که پذیرفته گشته اید به ناز

همین بس است شما را از این جهان وجود
به عید فطر بمانید خرم و پیروز

به روزگار سعید و به جسم و جان مسعود
قبول باد اطاعات و روزه داریتان
ز ناظمی به شما دم به دم درود درود

امتیاز شما به این مطلب :

» ارسال نظرات

کلیه حقوق این سایت ، متعلق به نازخاتون می باشد و استفاده از مطالب و تصاویر این سایت با ذکر منبع بلامانع است .
طراحی سایت : بلاگ اسکین