تماس با ما خانه
RSS

ra4-5192

توقع بیش از حد از خود:
بعضی ها بیش از حد از خود توقع دارند در نتیجه هرگز کار را نمی­توانند به سامان برسانند.
امام علی (ع): به راستی که زیان کارترین مردم در معامله وناامید ترینشان در تلاش وکوشش، کسی است که تن خود را در راه بدست آوردن آرزوهای خود فرسوده است  به خواسته های خود نرسیده است چنین کسی با حسرت از این جهان رخت بر می_بندد ودر آخرت هم گرفتار نتیجه کرده_های خویش است.

 

خود کم بینی :

گاهی علل سستی افراد خود کم بینی است . خود کم بینی هم ریشه در عواملی دارد از جمله عوامل فردی وشخصیتی وعوامل محیطی واجتماعی که همه با هم دست به دست هم می­دهند وفرد نسبت به خود احساس خود کم بینی می­کند .عوامل فردی مثلا از خود توقع دارد که کاری را به انجام رساند وقتی نمی­تواند به انجام برساند وناقص انجام می­دهد خود کم بین می­شود .

عوامل محیطی پدران ومادران میخواهند از روی دلسوزی فرزندان از نوابغ روزگار باشند اما شیوه برخورد را نمیدانندوبه همین دلیل پیوسته اورا با دیگران مقایسه میکنند واورا تحقیر میکنند وچون فرزند نمیتواند به خواستهای بلند پروازانه پدر ومادر جامه عمل بپوشاند رفته رفته در خود احساس خود کم بینی میکند .

عدم آینده نگری :
برخی ها قادر به دیدن آینده نیستند وتنها به فکر حال هستند وفکر میکنند همه چیز برای حال آفریده شده است وفردایی وجود ندارد هرچند باید حال را غنیمت شمرد ولی باید برای آینده هم برنامه­ای داشته باشد و نتیجه­ی آن چیزی جز مادی­گرایی نیست.
لذت جویی وراحت طلبی:
بسیاری از تنبلی ها نتیجه لذت جویی آنی است مثلا در شب امتحان به جای اینکه به فکر درس خواندن باشد به شب نشینی وتفریح می پردازد چون از این لذت آنی خوشش می آید.
آموزش و یادگیری تنبلی :
کودک انسان هر گاه از چیزی نفرت داشته باشد و یا بدش بیاید با جیغ کشیدن وفریاد زدن نا خوشنودی خویش را از آن ابراز می­دارد .اما هرچه بر او زمان میگذرد وبه تدریج بزرگتر وبر تجارب او افزوده میشود و شیوه برخوردبامسائل را تغییر می­دهد مثلا به جای فریاد کشیدن همواره قول می­ دهد ولی آنرا انجام نمی­دهد.

 

بی نظمی و بی برنامه­ گی:
یکی از عوامل تنبلی وسستی بی نظمی و بی برنامه گی است نداشتن برنامه معین ومشخص در زندگی وبی توجهی به تدبیر و طراحی برای آینده ، کارهایی با حجم بسیار کم در نظر شخص به صورت انبوهی از کارهای انجام نشده مجسم میکند .این حالت باعث میشود تا شخص خود را نا توان از انجام آن کار ببیند ودر انجام آن تنبلی وسستی میکند.

افسردگی:
یکی از عوامل تنبلی افسردگی است ، روبرو شدن با مردم برای انسان افسرده کسالت آور وخسته کننده است.

احساس عدم مسئولیت در برابر دیگران :
اگر انسان در برابر دیگران احساس مسئولیت نکند وتنها به فکر خود باشد، در مسئولیتی که به عهده دارد تنبلی وسستی می­کند.

 

گاهی از ترس قضاوت دیگران تنبلی می­کند:
می­ترسد از اینکه نتواند کار را به خوبی انجام دهد و دیگران اورا بی عرضه وبی دست وپا بنامند .

هم نشینی و دوستی با افراد تنبل:
تنبلی و سستی یک بیماری مسری است واز شخصی به شخص دیگر سرایت میکند از این رو اگر دوست انسان تنبل و سست باشد این تنبلی و سستی، او در انسان اثر میگذارد .

پذیرش کارهای طاقت فرسا:
گاه انسان به کاری مبادرت می­کند خودش ایجاد  که از توان او خارج است و چون نمی­تواند آن را به انجام برساند زمینه تنبلی وسستی را در او ایجاد میکند.

تجربه نکردن لذتِ تلاش وکوشش:
بعضی ها چون لذت تلاش و کوشش را تجربه نکرده اند و نمی­دانند که تلاش و کوشش چه لذتی دارد همواره تنبلی می­کنند .

 

تنبلی و سستی یک بیماری مسری است و از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند

 

راهکارهایی برای از بین بردن تنبلی

 

از کلمه باید استفاده نکنید.
تنبل‌ها بیشتر به خود می‌گویند: باید آن نامه‌ها را بنویسم ، باید شروع کنم. عبارت‌های بایددار معمولا موثر نیستند، زیرا احساسی از گناه تولید می‌کند و در نتیجه شرایطی فراهم می‌کنند که شما از انجام آن خودداری می‌کنید. در همان لحظه که به خود می‌گویید : «باید این کار را بکنم» احتمالا این اندیشه را در سر دارید …«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر می‌کنم.» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید که باید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار می‌شود.
قاطعیت نشان دهید.
خیلی‌ها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقه‌ای به انجام آن ندارند، مسامحه می‌کنند. البته همه ما در مواقعی برای کمک به دیگران تن به انجام کارهایی می‌دهیم که به آن علاقه‌ای نداریم، اما اگر احساس کنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی کنید ، می‌تواند مساله‌ساز شود. ممکن است بیش از حد خود را متعهد کنید و به جای آن که برخوردی صادقانه داشته باشید ، تن به مسامحه دهید و آنوقت کار مهم تری را با تاخیر انجام دهید.

 

وقت مشخصی را تعیین کنید.
(مثلا چهارشنبه از ساعت ۱۰ تا ۱۵/۱۰ دقیقه) و این وقت را منحصرا به انجام کاری که به تعویق انداخته‌اید اختصاص دهید. خواهید دید که همین ۱۵ دقیقه کوشش، کل مشکل تعلل ورزی شما را از میان برمی‌دارد.

در به عهده گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید شجاع باشید.یک عمل شجاعانه می‌تواند همه ترس‌های شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملکردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید که نفس عمل کردن بسیار مهم‌تر است.

کلمات ای کاش، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف کنید.این کلمات ابزار به تعویق‌اندازی کارها هستند. هر وقت این کلمات وارد ذهن شما می‌شوند ، جملات تازه‌ای را جانشین آنها کنید. مثلا جمله «امیدوارم کارها رو به راه شوند» را به جمله «آن کار را عملی خواهم کرد» تبدیل کنید و این یکی را به زبان آورید.

 

به خود پاداش بدهید.
بزرگ‌ترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از کاری است که انجام می‌دهید. اگر احساس کنید که پاداش تلاش خود را می‌گیرید انگیزه‌ای برای کار بیشتر به دست می‌آورید؛ اما اگر کاری که می‌کنید هرگز به قدر کافی خوب نباشد ، زندگی، فعالیتی کسل‌کننده و بی‌نشاط می‌شود. اشخاص موفق و مفید اغلب به دلیل کاری که می‌کنند به خود امتیاز می‌دهند و احساس هیجان دارند.
مثبت فکر کنید.
وقتی به کاری که از انجامش طفره رفته‌اید فکر می‌کنید ، احتمالا ناراحت می‌شوید و ترجیح می‌دهید کار دیگری بکنید. علتش این است که به خود پیام‌های منفی می‌دهید و در اثر آن خود را گناهکار و شکست خورده می‌بینید. می‌توانید برخورد با این افکار منفی را بیاموزید تا تحت تاثیر آنها قرار نگیرید. این افکار را یادداشت کنید. کار بسیار مهمی است.

اجازه بدهید تکرار کنم. علت طفره‌روی شما از کار این است که درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقع‌بینانه فکر می‌کنید. وقتی از کاری اجتناب می‌کنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب می‌دهید.اگر انام کاری برایتان سخت است ، نگرش خود را نسبت به انجام آن تغییر دهید .

اگر دلتان می‌خواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید،کاری بکنید به جای این که لحظات خود را با انواع نگرانی‌های اختلال‌آمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکت‌بار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عمل‌کننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.

نگاه دقیقی به زندگی خود بیندازید.
ببینید اگر می‌دانستید فقط ۶ ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روش‌ها و همین کارها را انتخاب می‌کردید؟ اگر نه بهتر است کارهایی که «می‌خواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، ۳۰ سال یا ۶ ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظه‌ای بیش نیست و تاخیر در هر کاری بی‌معنی است.

زمان حال را با دقت بررسی کنید.
ببینید اکنون از چه چیزی اجتناب می‌کنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده کنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده می‌شود و این نگرانی جانشین زمان حال شما می‌شود. اگر آن امر به صورت «اکنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعا باید از بین برود.

اگر دلتان می‌خواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید،کاری بکنید به جای این که لحظات خود را با انواع نگرانی‌های اختلال‌آمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکت‌بار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عمل‌کننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.

 

گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته
منبع :

جام جم آنلاین

 

 

امتیاز شما به این مطلب :

» ارسال نظرات

کلیه حقوق این سایت ، متعلق به نازخاتون می باشد و استفاده از مطالب و تصاویر این سایت با ذکر منبع بلامانع است .
طراحی سایت : بلاگ اسکین