شعر نو
شعر فرياد از مهدي اخوان ثالث
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز هر طرف مي سوزد اين آتش پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود من به هر سو مي دوم گريان در لهيب آتش پر دود وز ميان خنده هايم تلخ و خروش گريه ام ناشاد از دورن خسته ي سوزان مي كنم فرياد ، اي […]
نسیم دوش به دل بوی آشنا آورد از مسعود آذر
نسیم دوش به دل بوی آشنا آورد چه آشنا تب و لرزی به غمسرا آورد بقای عمرِ گرانم فدای خاطرِ دوست که خود نیامد و جانی به جانِ ما آورد چه خوش که خاکِ رهش برتنِ نسیم افتاد که دوش بر سرِ جان تاجی از طلا آورد نیازِ دل چه به دنیا […]
چنان عشقش پریشان کرد ما را از سیف فرغانی
چنان عشقش پریشان کرد ما را که دیگر جمع نتوان کرد ما را سپاه صبر ما بشکست چون او به غمزه تیر باران کرد ما را حدیث عاشقی با او بگفتیم بخندید او و گریان کرد ما را چو بر بط برکناری خفته بودیم بزد چنگی و نالان کرد ما را لب چون غنچه را […]
x