دخترهای بسیاری هستند که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه میکند، آشنا میشوند و وقتی حس میکنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، …
ناگهان می فهمند رودست خورده اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. دختری می گوید” تا به حال سه مورد این چنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل بسته شدم و به او و حرف های عاشقانه ای که می زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه ای که داشتیم آن قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی ام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می کنم با یکی از همکارانم که در بخش دیگری مشغول است، دوست شده ام. او می گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم. نمی دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی می ترسم که او نیز مثل قبلی ها با احساسات ام بازی کند و دست آخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شده ام و نمی توانم تصمیم بگیرم…”
دکتر بدری سادات بهرامی روان شناس و مشاور
یکی از نیازهای اساسی ما آدم ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین کننده آن نیاز می تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی های عاطفی روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی روانی را از گذشته داشته باشند عمیق تر و سریع تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت هایی که دارد ما را به خود وابسته می کند.
چرا بعضی ها با احساسات دیگران بازی می کنند؟
وابستگی دختر و پسر
وقتی کسی آنچه در درونش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. در این بازی، هر یک از دوطرف که آگاهانه بازی را شروع می کنند در جستجوی یک رابطه جدی و هدف مند نیستند اما وانمود می کنند لبریز از عشق و عاطفه اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت آمیز و کلیشه ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود اما آنها یکدیگر را به بازی می گیرند.
برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه های سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می شود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم… مخ طرف را زدم…» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت آمیزی که قاعدتا در عشق های واقعی رد و بدل می شود از این جوان ها می پرسم، در توجیه رفتار خود می گویند: «اینها را می گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری می گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…»
» ارسال نظرات