همه ما آدمهايي را سراغ داريم كه پول به جانشان بند است و آنقدر ناخن خشكي ميكنند و سخت ميگيرند كه نفس اطرافيانشان را ميبرند و از زندگي سيرشان ميكنند. زندگي با كسي كه همه فكرش در خرج نكردن و لذت نبردن از زندگي خلاصه شده كار واقعا سختي است. كسي كه خسيس است نه خودش از زندگي لذت ميبرد و نه ميگذارد كساني كه با او هستند طعم خوش زندگي را بچشند مثل اينكه آنها نه فقط در پول خرج كردن كه از ديدن خوشي ديگران هم تنگ نظري ميكنند.
شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمیدهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامههای دستهجمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله میگیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل میشویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر میکنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق میکند چون پای نفر دیگری هم در میان است.
بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجین و رابطه آنها با یکدیگر تاثیر میگذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند.
مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) :
– ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمیتوانند از سادهترین کلمات محبتآمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده میشود.
– به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پسانداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب میآید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیهای است.
– فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده میشود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم میشود چون یکی از طرفین نمیتواند نیازهای عاطفی و روحی- روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.
– ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نیازهای مالی محدود میشود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی – باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین میکند، پیروی کنند.
– والد یا والدین (بسته به اینکه کدامیک به بیماری خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهای فرزندشان در هر زمینهای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل میشود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا – که برای موفقیت فرزندشان هزینه کرده و آنها را همراهی میکنند – هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نمیکنند و فقط توقع دارند.
– مردان یا زنان خسیس هر مسئلهای را با مسائل مالی میسنجند و «پول و درآمد» مهمترین عامل تعیینکننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبایی این کار.
– تصمیمگیری برای خرید هر وسیله سادهای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانعکنندهای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف میشود.
– رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده – به ویژه همسر – سلب کرده است.
– این افراد در برآوردن نیازهای فردیشان هم امساک میکنند؛ تا حدی که سلامتیشان هم در معرض خطر قرار میگیرد.
بهخاطر بسپاریم که بیماری فرد خسیس هیچ گاه درمان نمیشود
راهکارهايي براي رفتار با همسر خسيس
– اول از همه بهخاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمیشود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعیای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوهها میشود با او مدارا کنیم:
– طبيعت افراد خسيس را باور کنيد و بپذيريد که به بيماري خساست دچار هستند. اين باور باعث مي شود تا رفتارهاي آن ها برايتان قابل تحمل باشد.
– پيش از خريد هر وسيله اي براي منزل با همسرتان مشورت کنيد. با وجود اختلاف نظر، مشورت کردن ضروري است تا پس از خريد با لجبازي او روبه رو نشويم. به اين ترتيب، مانع از بروز جنجال مي شويم.
– بعضي افراد مبتلا به خساست، تلاش مي کنند تا اين صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درک مشکل شان بايد به آن ها کمک کنيم. نبايد اين افراد را مسخره کنيم يا دائم از آن ها ايراد بگيريم. بلکه بايد کنارشان باشيم تا با کمک هم به تدريج بر مشکل غلبه کنيم.
– افراد خسيس با وجودي که ممکن است سليقه خوبي داشته باشند اما براي خريد هر چيزي، ابتدا به مبلغ آن توجه مي کنند؛ بنابراين به جاي دلخور شدن يا مسخره کردن همسرتان، از او تشکر کنيد.
– همين که او هزينه اي را بابت خريد چيزي پرداخت کرده، کافي است. تشکر شما نوعي تشويق براي تکرار اين رفتارهاي مثبت و از بين رفتن برخي مشکلات رفتاري همسرتان است.
– زماني که از رفتار همسرتان غمگين و عصباني مي شويد، ناراحتي تان را ابراز کنيد، البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضيح دهيد که از رفتارهاي او ناراحت مي شويد و خجالت مي کشيد. اين توضيح و ابراز ناراحتي ما به شکل منطقي، تلنگري براي تجديدنظر در رفتارهاي نامناسب اوست.
» ارسال نظرات