شعرهای عاشقانه
شعر چه باشد عاشقی از بابافغانی شیرازی
چه باشد عاشقی؟خود را به غمها مبتلا کردن به صد خون جگر بیگانه ای را آشنا کردن چه حاصل زینهمه افسانه ی مهر و وفا یارب چو نتوان در دل سنگین او یک ذره جا کردن اگر صد سال افتم چون گدایان بر سر راهش هم او دشنام خواهد داد و من خواهم دعا کردن […]
شعر زیبای زندانی از حميد مصدق
دل وحشت زده در سينه من ميلرزيد دست من ضربه به ديوار زندان كوبيد آي همسايه زنداني من ضربهي دست مرا پاسخ گوي ضربه دست مرا پاسخ نيست تا به كي بايد تنها تنها وندر اين زندان زيست ضربه هر چند به ديوار فرو كوبيدم پاسخي نشنيدم سال ها رفت كه من […]
نسیم دوش به دل بوی آشنا آورد از مسعود آذر
نسیم دوش به دل بوی آشنا آورد چه آشنا تب و لرزی به غمسرا آورد بقای عمرِ گرانم فدای خاطرِ دوست که خود نیامد و جانی به جانِ ما آورد چه خوش که خاکِ رهش برتنِ نسیم افتاد که دوش بر سرِ جان تاجی از طلا آورد نیازِ دل چه به دنیا […]
شعر زیبای گلپونه ها ( هما میر افشار )
گلپونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها گلپونه های وحشی دشت امیدم وقت جدایی ها گذشته باران اشکم روی گور دل چکیده بر خاک سرد و تیره ای پیچیده شبنم من دیده بر راه شما […]
اشعار زیبا و خواندنی محمد رضا آقاسی
با همه لحن خوش آوایی ام در به در کوچه تنهایی ام ای دو سه تا کوچه زما دورتر نغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدی مایه آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شود […]