دیوان اشعار
شعر چه باشد عاشقی از بابافغانی شیرازی
چه باشد عاشقی؟خود را به غمها مبتلا کردن به صد خون جگر بیگانه ای را آشنا کردن چه حاصل زینهمه افسانه ی مهر و وفا یارب چو نتوان در دل سنگین او یک ذره جا کردن اگر صد سال افتم چون گدایان بر سر راهش هم او دشنام خواهد داد و من خواهم دعا کردن […]
من با تو سودا می کنم از سیمین بهبهانی
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد […]
چنان عشقش پریشان کرد ما را از سیف فرغانی
چنان عشقش پریشان کرد ما را که دیگر جمع نتوان کرد ما را سپاه صبر ما بشکست چون او به غمزه تیر باران کرد ما را حدیث عاشقی با او بگفتیم بخندید او و گریان کرد ما را چو بر بط برکناری خفته بودیم بزد چنگی و نالان کرد ما را لب چون غنچه را […]
x