هیچ چیز بدتر از آن نیست که یک فرد ثروتمند همیشه ناراحت و عصبانی باشد. هیچ دلیلی برای این موضوع وجود ندارد اما با این حال من هر روز با این پدیده سروکار دارم. این موضوع ناشی از داشتن زندگی نامتعادل و انتظارات زیاد و همچنین نارضایتی از داشته های فردی ست که کیفیت زندگی را کاهش می دهد.
شما بدون قدردانی و تحسین آن چه که دارید نمی توانید به خواسته های واقعی تان برسید. اما چگونه باید تعادل را در زندگی برقرار کرد؟ در یک زندگی نامتعادل موفقیت چه معنایی دارد؟
حدود چهار دهه است که هرقدم از زندگی را به مردم و برخی از زنان و مردان بسیار مهم جهان، آموخته ام. من با مدیران شرکت های بزرگ و کوچک کار کرده ام. در تمامی این موارد دریافته ام که مردم در هر لحظه 3 تصمیم کلیدی می گیرند که کیفیت زندگی خود را بالا می برند و به زندگی شان جهت می دهد. اگر در هنگام این تصمیم گیری ها حواست تان را جمع نکنید، مانند اغلب افرادی می شوید که از لحاظ فیزیکی در وضعیت خوبی قرار ندارند. از نظر احساسی افسرده فرسوده هستند و از لحاظ اقتصادی نیز در وضعیت استرس آوری قرار دارند. اما اگر آگاهانه تصمیم گیری کنید، می توانید امروز مسیر زندگی تان را به معنای واقعی تغییر دهید.
این تصمیمها زندگی مالیتان را متحول می کند
اولین تصمیم: موضوع مورد توجه خود را با دقت انتخاب کنید
در هر لحظه میلیون ها موضوع برای جلب توجه شما با هم رقابت می کنند. شما می توانید یا به مسائلی فکر کنید که در حال حاضر و در کنار شما در حال وقوع هستند یا در آینده قرار است رخ دهند. همچنین ممکن است به گذشته بیندیشید. به هر چیزی که توجه کنید، انرژی فرستاده می شود. موضوعات مورد توجه شما و الگوی انجام آن به کل زندگی شما شکل می دهد و باعث افزایش کیفیت زندگی شما می شود. علاقه مندید که روی چه حیطه ای تمرکز کنید؛ به چیزهایی که دارید یا چیزهایی که در زندگی شما وجود ندارد؟ مطمئنم که به هر دو روی سکه توجه می کنید. اما اگر افکار همیشگی تان را بررسی کنید، بیشتر برای چه مواردی وقت گذاشته اید؟
بیشتر از این که به چیزهایی فکر کنید که در اختیار ندارید یا حسرت کسانی را بخورید که از لحاظ اقتصادی از شما جلوتر هستند، شاید باید اعتراف کنید که در مورد مسائلی غیر از مسائل اقتصادی باید قدردان باشید؛ شما می توانید شکرگزار سلامتی، خانواده، دوستان، موقعیت ها و ذهن تان باشید.
افزایش عادت تحسین داشته های تان می تواند سطح جدیدی از کیفیت زندگی سلامت و ثروت عاطفی را برای تان به ارمغان بیاورد. اما سوال اصلی این است که آیا برای داشتن احساس شکرگزاری عمیق از ذهن، بدن، قلب و روح تان مایه می گذارید؟ آن جاست که می توانید لذت، شاید و رضایت را پیدا کنید.
اگلوی توجه ثانویه ای را پیدا کنید که روی کیفیت زندگی تان اثرگذار باشد؛ آیا شما بیشتر روی چیزهایی تمرکز می کنید که می توانید تحت کنترل خود بگیرید یا برعکس؟
اگر به چیزهایی توجه داشته باشید که نمی توانید کنترل شان کنید، استرس بیشتری را وارد زندگی خود می کنید و باعث کاهش کیفیت زندگی خود شده اید. شما می توانید روی بسیاری از جنبه های زندگی تان تاثیرگذار باشید اما نمی توانید آن ها را کنترل کنید.
زمانی که این الگوی تمرکز را کسب کردید، مغز شما باید تصمیم دیگری بگیرد.
دومین تصمیم: بررسی کنید که تمام این کارها برای چیست؟
نحوه تفکر شما در مورد کیفیت زندگی تان نسبت به حوادث، شرایط اقتصادی یا اتفاقاتی که برای شما رخ داده است، ارتباطی ندارد. کیفیت زندگی شما به معنایی مربوط می شود که برای این مسائل قائل شده اید. بیشتر اوقات شما از نقش ضمیر ناخودآگاه تان در معنابخشیدن به حوادث زندگی بی خبرید. زمانی که اتفاقی (مانند تصادف، بیماری، از دست دادن شغل) برای تان می افتد، آیا آن را به منزله یک شروع می بینید یا یک پایان؟ اگر فردی با شما مخالفت می کند، آیا او به شما توهین کرده، شما را تربیت کرده یا واقعا نگران شماست؟
آیا یک مشکل ویرانگر به معنای منفی ست؟ یا شاید ممکن است که هدیه ای از سوی خداوند دریافت کرده اید؟
زندگی شما برمبنای معنایی می گذرد که شما به آن داده اید. هر معنایی باعث داشتن احساسات منحصر به فردی می شود و کیفیت زندگی شما شامل جایی ست که به طور احساسی در آن زندگی می کنید.
من همیشه در طی سمینارها سوال می کنم: «چند نفر از شما کسانی را می شناسند که داروی ضدافسردگی مصرف می کنند و هنوز هم افسرده اند؟» معمولا 85 تا 90 درصد از شرکت کنندگان دست شان را بالا می برند.
چگونه ممکن است؟ دارو باید باعث بهبود حال مردم شود. اما حقیقت این است که طبق برچسب موجود روی داروهای ضدافسردگی یکی از عوارض جانبی ممکن است افکاری در مورد خودکشی باشد.
اما مهم نیست که فردی چقدر دارو مصرف می کند؛ اگر او به طور مداوم به چیزهایی توجه داشته باشد که نمی تواند کنترل کند یا ندارد، به راحتی ممکن است ناامید شود. اگر جمله ای مانند «زندگی ارزش زندگی کردن ندارد» نیز به این موضوع اضافه شود هم دیگر معجوی ساخته شده که هیچ قرص ضدافسردگی نمی تواند از پس آن برآید و همین مورد باعث کاهش و از بین رفتن کیفیت زندگی فرد شود.
با این حال اگر آن فرد به معنای جدیدی از زندگی یا دلیلی برای آن یا باوری که قرار بوده همه چیز وجود داشته باشد، دست پیدا کند، مستحکم تر از هرچیزی خواهدشد و این تصمیم گیری کمک فراوانی به کیفیت زندگی فرد می کند و برای او اتفاق می افتد. زمانی که مردم عادات همیشگی و معنای زندگی شان را تغییر می دهند، محدودیتی در تغییر زندگی وجود نخواهدداشت. تغییر تمرکز در زندگی می تواند به معنای واقعی شیمی حیات او را ظرف چند دقیقه تغییر دهد.
بنابراین کنترل کیفیت زندگی را به دست بگیرید و همیشه به یاد داشته باشید که زندگی برابر است با احساسات و احساسات برابر است با زندگی. هوشیارانه و با ذهن باز انتخاب کنید. در هر حادثه ای معنایی قدرتمند پیدا کنید و بدین گونه ثروت موجود در عمیق ترین معنای زندگی در دسترس شما قرار خواهد گرفت.
زمانی که معنایی در ذهن خود ایجاد کردید، احساسات در شما پدیدار می شوند و آن احساسات باعث به وجود آمدن حالتی برای اتخاذ سومین تصمیم خواهندشد:
سومین تصمیم: چه کار خواهید کرد؟
وضعیت احساسی شما به طرز شدیدی اعمال شما را تحت تاثیر خود دارند. اگر عصبانی باشید، رفتار متفاوتی نسبت به وقتی دارید که احساس سرزندگی فراوان می کنید.
اگر می خواهید به زندگی خود شکل دهید، سریع ترین راه این است که نقطه تمرکز خود را تغییر دهید و معنای زندگی تان را روی موضوع قدرتمندتری بنا بگذارید. دو فرد عصبانی به شیوه متفاوتی رفتار می کنند. برخی عقب نشینی می کنند و برخی جلو می روند.
برخی از افراد عصبانیت شان را به شکل آرام تری ابراز می کنند. اما دیگران آن را بسیار بلند و با خشونت نشان می دهند. برخی دیگر نیز به دنبال موقعیتی می گردند تا پرخاشگری منفعلانه خود را نشان دهند تا دوباره دست پیش بگیرند یا حتی به همان میزارن انتقام بگیرند.
این الگوهای رفتاری از کجا آمده اند؟ انسان تمایل دارد که رفتار خود را مانند افراد مورداحترام و محبوب خود شکل دهدکه کیفیت زندگی خود را بالا ببرد. افرادی که شما را خسته یا عصبانی می کنند، چطور؟ شما معمولا رویکرد آن ها را پس می زنید. با این حال خیلی از مواقع نیز می بینید که الگوهایی را انتخاب کرده اید که در زمان جوانی بارها و بارها دیده بودید و خوش تان نیامده بود. بسیار خوب و مفید است که شما از الگوهای تان در زمان ناامیدی، عصبانیت، ناراحتی و تنهایی باخبر باشید. اگر آن ها را نشناسید قادر به تغییرشان نخواهید بود.
اکنون که با قدرت این سه تصمیم آشنا شدید، به دنبال الگوهایی باشید که دارند آن چه را که شما از زندگی می خواهید، تجربه می کنند. به شما قول می دهم آن هایی که مراودات دلنشینی دارند، نسبت به افرادی که همیشه مجادله و دعوا می کنند، روی مسائل کاملا متفاوتی تمرکز می کنند و معنای کاملا متفاوتی برای چالش های مجود در روابط دارند همین عمل باعث افزایش کیفیت زندگی فرد می شود.
این موضوع علم پرتاب موشک نیست. اگر از تفاوت های موجود بین رویکرد مردم در اینن سه تصمیم آگاه باشید، روشی برای ایجاد تغییرات مثبت در کیفیت زندگی خود خواهید داشت.
منبع:مجله پنجره خلاقیت
» ارسال نظرات